نماز جمعه اقامه شده در مرکز اسلامی هامبورگ

«بسمه تعالي شأنه»
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيّدنا محمد و آله الطيبين الطاهرين و علي صحبه المنتجبين. پس از حمد و ثناي خداوند بزرگ و درود و سلام به پيامبران الهي خصوصاً آخرين آنها حضرت محمد (ص) و درود و سلام به خاندان بزرگوار او كه مروجان و مبلغان شريعت اويند.
عباد الله اوصيكم بتقوي الله و اتباع امره و نهيهه – خودم و شما را به تقواي الهي توصيه مي كنم.

خلاصهء مباحث گذشته
در جلسات گذشته به مسأله «رفع موانع» در سلوك اخلاقي پرداختيم و در تحت آن عنوان به مسايلي چون توبه، اجتناب از كبائر، غفلت و در آخرين بحث به تسويف و عامل رواني اي كه در به تأخير انداختن حركت و عدم تحرك در سلوك معنوي نقش مهمي داشت اشاره كرديم. اما در اين جلسه و امروز مي خواهيم به موضوع ديگري كه در سلوك اخلاقي مي بايست يك سالك متوجه آن بوده و از آنها بر حذر باشد بپردازيم. اين موضوع كه آن را پس از عنوان رفع موانع ذكر مي كنيم «دشمنان سلوك» مي ناميم.
دشمنان سلوك
علاوه بر موانعي كه گفته آمد، يك سالك در مسير خود با دشمناني روبروست كه اين دشمنان اگرچه در مانع افكني ها مي توانند دخالت داشته باشند و به عنوان مثال در ايجاد غفلت يا در بوجود آمدن حالت رواني تسويف نقش آفريني كنند؛ اما در هر مسير خطيري شناخت كامل نيروهاي خلاف جريان و دشمنان كمر بستهء مخالف آن حركت، از لوازم تدبير خردمندانه است. در راه سلوك اخلاقي نيز اين «دشمن شناسي» اهميت ويژه اي دارد. مهمترين دشمنان سلوك بر طبق آنچه كه از متون اسلامي استفاده مي كنيم «نفس» و «شيطان» هستند كه لازم است در خصوص هر كدام از ايندو جداگانه سخن بگوئيم.
الف) نفس
نفس بين علوم مختلف و عالمان اين علوم يك «مشتركِ لفظي» است. يعني يك لفظِ مشترك است كه در معاني مختلف استفاده مي شود. در عرفان و در نزد عرفا نفس بسيار ارجمند و محترم است و در نزد علماي اخلاق و در علم اخلاق معمولاً مطلقِ «نفس» وقتي ذكر مي شود، منظور نفسِ امّاره (يعني بسيار دستور دهنده) است و به عنوان يك دشمن اساسي و خطرناك انسان معرفي مي شود.
نفس امّاره در مقابل انواع ديگر نفس مثل نفس لوّامه است. پس اينجا و در اين بحث هم وقتي ما سخن از نفس مي گوئيم همان نفس امّاره است كه فرمود:
«إنّ النّفسَ لأمّارةٌ بالسّوء، الاّ ما رحم ربّي» (يوسف/ 54)
همانا نفس حتماً بسيار زياد به بدي امر مي كند مگر آنچه را كه پروردگارم رحم و شفقتي نمود.
البته در قرآن كريم از اقسام ديگر نفس، مثل نفس لوّامه و مطمئنّه نيز سخن گفته شده است. گرايش به بدي كه گرايش و كشش نفس امّاره است در قرآن كريم «هَوي» ناميده مي شود. بنابراين هواي نفس يعني گرايش نفس امّاره كه جهت گيري آن به سوي بديها و زشتيهاست.
در ادبيات قرآني كساني كه به سوي بديها گرايش پيدا مي كنند پيروي از هواي نفس و گرايشهاي نفساني درون خود كه ميل به بديها و كثريها دارد كرده اند. كما اينكه در مورد «بلعم باعورا» زاهدي كه پس از سالها عبادت به خاطر تبعيت از هواي نفس سقوط كرد خداوند در قرآن مي فرمايد:
«و اتَّبعَ هواه» (اعراف/ 76)
پس نفس يك دشمني است كه در درون وجود انسان است. همچنانكه نفس لوّامه يعني وجدانِ ملامت گر در درون انسان است. نفسِ امّاره هم كه بسيار قوي است و قدرتمند و خواهش پرور است و سرچشمهء اميال و گرايشها به سوي بديهاست، در درون انسان است. اين نفس است كه هوي پروري مي كند و صدها و هزاران خطا و اشتباه را بوجود مي آورد و باعث مي شود انسان به خطاها و گناهان مختلف كشيده شود. به قول شاعر:
بت تو نفس هوي پرور توست
كه به صد گونه خطا رهبر توست
قر‌آن كريم ما را از اين دشمن خطرناك زنهار مي دهد و مي گويد از كساني نباشيد كه دلشان را از ياد خويش غافل ساخته و از هواي خود تبعيت مي كنند.
«ولا تُطِعْ مَنْ أغفلنا قلبَهُ عن ذِكرنا و اتَّبعَ هواه» (كهف/ 28) بر طبق تعاليم قرآن كسي كه پيروي از هواي نفس كند در هلاكت خواهد افتاد. «من لا يؤمنُ بها و اتّبعَ هَواهُ فَتَرْدي» (طه/ 26) و كسي كه از هواي نفس تبعيّت كند از خداوند و راهِ الهي گمراه خواهد شد:
«و لا تتَّبِعِ الهوي فيُضِلّكَ عنْ سبيل الله» (ص/ 26)
و خداوند بر چشم و گوش و قلبش مُهر مي زند و بر چشمانش پرده مي نهد. (جاثيه/ 23 و نيز سورهء محمد/ 16) اكنون بايد ديد اين دشمن قهار و اين نفس سركش را چگونه مي شود رام كرد. برخي آنقدر مقهور قدرت اين دشمن شده اند كه مسلّط شدن بر آن را كاري غير ممكن دانسته اند.
اين نفس بدانديش به سامان شدني نيست
اين كافر بدكيش مسلمان شدني نيست
و خمودگي و عدم فعاليت نفس را موقتي دانسته اند:
نفس اژدها ست او كي مرده است
از غم بي آلتي افسرده است
چرا كه نفس از كوچكترين روزنه و عجيب ترين وسايل براي تحريك انسان و تمايل او به بديها استفاده مي كند. حتي از طريق نفوذ در نيت عبادات ما. «عبادات ريايي» عباداتي هستند كه به واسطهء اين دخالت نفس فاسد شده اند و در واقع ديگر «عبادت» خداوند نيستند. انسان كه در «محراب» مي رود به محل جنگ با نفس امّاره قدم مي گذارد چنانكه معني لغوي محراب، اسم مكان به معناي محل جنگيدن است. محلي كه با جنگيدن و مبارزهء با نفس توجه تامّ و تمام خود را بايد به خداوند مشغول داريم. اما در همين محراب گاهي نفس آنقدر قوي مي شود كه بر ما غلبه پيدا مي كند و ما در اين محراب مقهور نفس خود مي شويم و عباداتمان نقش بر آب مي شود چرا كه:
بت نفس است كه بر دوش قدش جامهء زهد
با دو صد حيله و تزوير به محراب شده است
مبارزه با نفس
اما چگونه مي توان با نفس و هواي نفس مبارزه كرد و جنگيد. اين چگونه مبارزه كردن با قوي ترين دشمن انسان كه در روايات متعدد از آن به «جهاد اكبر» ياد شده بسيار اهميت دارد. چنانكه حضرت امير (ع) مي فرمايد: «ردعُ النفس عَنِ الهوي الجهادُ الأكبر»
بازداشتن نفس از خواهش جهاد اكبر (جهاد بزرگتر) است. (غررالحكم)
اگر اصل بدبختي ها از هواي نفس باشد، سرچشمهء همهء خوشبختي ها و سعادت ها سركوب كردن و مخالفت با هواي نفس است.
«إنَّ طاعة النفس و متابعة أهوَيتِها اُسُّ كُلِّ مِحنَة و رأسُ كُلِّ غَوايَة»
اساس هر محنت و رنج و رأس هر گمراهي فرمانبرداري نفس است.
اصطلاح علمي و اخلاقي جنگ و مخالفت با هواي نفس «تهذيب نفس» است كه به فرمايش امام علي (ع) صالح ترين و بهترين كارهاست.
«الاشتغال بتهذيب النفّس أصلح» (غررالحكم)
تهذيب نفس و مخالفت با هواهاي نفساني علاوه بر آنكه انسان را از شرّ خواهشها و آسيبهاي نفس نجات مي دهد. خود به خود باعث ترفيع درجات و ترفيع مرتبهء معنوي فردي است كه در مبارزهء با نفس اقدام كرده است و اين فرد مورد رحمت خداوند قرار مي گيرد. چنانكه حضرت مي فرمايد:
«ردعُ النّفس و جهادُها عن أهوِيتها يرفَعُ الدّرجات و يُضاعِفُ الحسنات» (غررالحكم)
بازداشتن نفس و جهاد كردن با آن در خصوص خواهشهايش، درجات را بالا برده و حسنات را زياده مي گرداند. ثمره و محصول مخالفت با نفس عدم انحراف و مشي در راه مستقيم است (خالِف نَفْسَكَ تَستَقِم) (غررالحكم) راههاي مختلفي براي مبارزه با نفس بيان شده و امير الكلام حضرت امير (ع) كه پهلوانِ مخالفت با نفس است در اين خصوص مطالب بسياري فرموده اند. برخي از مهم ترين اين موارد را مي توان چنين ذكر كرد:
- مخالفت با نفس بوسيلهء ترك عادات: ذلّلوا أنفسكم بترك العادات (نفسهاي خود را با ترك عادتها رام كنيد) - مخالفت با نفس بوسيله انجام عبادات: قودوها إلي فِعل الطّاعات (نفس خود را بوسيله انجام عبادات كنترل كنيد)
اجتهادها بالعبادات و الطّاعات (در نهايت جديت نفس خود را با عبادات و طاعات مهار كنيد).
ذلّل نفسك بالطّاعة (نفست را با طاعت الهي رام كن).
- مخالفت با نفس بوسيله ترك شهوات: رُدّعن نفسك عند الشهوات (نفس خود را در نزد شهوات بازدار و نيز: إمنع نفسِكِ من الشهوات تسَلَم من الافات.
- مخالفت با نفس بوسيلهء ترك گناهان: رحم الله امرءً ألجَمَ نفسَهُ عن معاصي الله بلجامها (خداوند مورد رحمت قرار دهد كسي كه نفس خود را در مقابل گناهان و معاصي خداوند به لجام مناسب آن لجام كند). - مخالفت با نفس بوسيله ترك زخارف دنيا: ردعُ النفس عن زخارفِ الدّنيا ثمرةُ العقل (بازداشتن نفس از آرايشهاي دنيا ثمرهء عقل است).
- مخالفت با نفس بوسيله نفي آرزوهاي موهوم دنيا و دست كم گرفتن دنيا (بي رغبتي به دنيا): طوبي لِمَن كابَدَ هواه و كذّبَ مُناه و رَمي غَرضاً (خوشا به حال كسي كه با هواي نفس بجنگد و آمال موهوم دنيا را تكذيب كند و متاع دنيا را از نظر بياندازد)
سَبَبُ صلاحِ النفس العُزوف عن الدّنيا (سبب و دليل اصلاح نفس بي رغبتي به دنياست)
- مخالفت با نفس بوسيلهء سر سختي كردن مقابل آن (مشت در مقابل مشت):
«إذا صَعُبَت عَلَيكَ نفسُك فاصْعُبْ لها تَذِلُّ لَك»
(هرگاه نفست بر تو سخت گرفت و سرسختي نشان داد تو هم در مقابلش سرسختي نشان بده و سخت بگير). - مخالفت با نفس بوسيله مبارزهء «مستمرّ»: اِملكوا أنفسكم بِدَوامِ جهادها (نفسهاي خود را با پيكار مستمّر مالك شويد)
- مخالفت با نفس بوسيله خُدعه و نيرنگ با او:
همچنين در كلام اميرالمؤمنين از حيلهء نفس با انسان و مبارزهء با او بوسيلهء همان حيله گري ياد شده است. يعني نفسي كه مكاّر و حيله گر است نمي توان بدون حيله به سراغش رفت. نفسي كه به فرمايش حضرت: «النفس الأمارةُ المُسَوَّ لَة تَتَمَلُّقَ المُنافق و تتصنَّعُ بشيمَةِ الصّديق الموافق»
(نفس امّارهء ‹بسيار دستور دهنده› و مسوّله ‹آرايشگر› كه همچون چاپلوسي منافق تملق مي كند و به شيوهء دوست موافق احسان و دوستي مي نمايد.)
خُدعه و مكر با نفس موجب اطاعت نفس خواهد شد:
«خادع نفسَكَ عن نفسك تَنْقَد لك
(با نفست خدعه كن كه در آن صورت مُنقاد و مطيع تو خواهد شد.)
اين خدعه از هر راهي مي تواند باشد و براي افراد مختلف مي تواند فرق داشته باشد. ممكن است يك نفر به شيريني علاقمند باشد. به نفس خود مي گويد من اين شيريني را به تو نمي دهم تا مادامي كه من موفق به انجام فلان كار خير شوم يا مواردي از اين دست. يا به فرمايش حضرت امير (ع) مي توان در حالتي با نفس رفيق شد و از اين رفاقت براي عبادت استفاده كرد و در هنگام نشاط مشغول به عبادت شد و به هنگام خستگي آن را به عبادت مجبور نكرد:
«خادع نفسك عنِ العبادة وارفق بها و لا تقهرها و خُذْ عفوَها و نشاطَها»
سياست بازي با نفس به فرمايش حضرت امير (ع) از پيچيده ترين سياست بازيهاست و هر كس در اين سياست موفق شود در ديگر سياستها موفق خواهد بود.
- مخالفت با نفس بوسيلهء محاسبهء آن: و بالاخره يكي از مهمترين راههاي به قيد كشيدن و كنترل نفس محاسبهء نفس و توزين (وزن كردن) آن به صورت مستمر است. به حسابِ نفس رسيدن و اينكه ببينيم نفس ما در چه مرحله و جايگاهي قرار دارد و خلاصه اينكه «موقعيت شناسي دشمن» مهم است و بسيار در مهار آن مؤثر مي باشد.
- قَيِّدوا أنفسكُم بالمُحاسبه (نفسهايتان را با محاسبه دربند كشيد)
- من حاسَبَ نفسهُ رَبِحَ (كسي كه نفس را به حساب كشد سود مي كند)
- من حاسَبَ نفسَهُ سَعِدَ (كسي كه نفسش را به حساب كشد سعادتمند و نيكبخت مي شود)
- مَن حاسبَ نفسَهُ وقف علي عيوبه و أحاطَ بذنوبه (كسي كه نفس خود را محاسبه كند بر عيوبش واقف و بر گناهانش آگاه مي شود)
- من تعاهد نفسَهُ بالمحاسبة أمِنَ فيها من المُداهنة (كسي كه نفس خود را با محاسبه بازرسي كند از سستي و كاهلي در مقابل آن ايمن خواهد بود)
حال نفسي كه چنين كنترل و از بديها خلع شد، چه كاري در موردش بايد انجام داد. آيا مي توان اين تهي شدهء از بديها را با چيز جايگزيني پر كرد؟ بله به همين جهت است كه ما در لسان روايات و در مباحث اخلاقي پس از پالوده شدن نفس، سراغ آراسته كردن آن مي رويم و طبيعي است كه آرايش بعد از پالايش ماندني تر و مستحكمتر است. يكي از اين آرايشها به فرمودهء حضرت امير (ع) آرايش نفس به انجام كارهاي خير و نيكوست (و حَلوُّ ها بِفعلِ المكارم) وقتي از كار بد پالوده مي شود، بايد به خوبي و خير زيور شود. وقتي از دنيا طلبي و دنيا خواهي پاك مي شود، بايد به زيور قناعت آراسته شود (و حَلِّها بالقَناعة)
ان شاء الله همهء ما بتوانيم از شرور اين دشمنِ خطرناك در امان باشيم و توفيق داشته باشيم كه به لطف خداوند و با اتكاي به او پيوسته و مدام مواظبت بر اين عدوّ مخوف بنمائيم و از اعتماد كردن بر او مصون باشيم كه به فرمودهء حضرت امير (ع) آن هنگام كه اعتمادمان به نفس خود بيشتر است بايد از فريب و حيله اش بيشتر بترسيم.
«كُن أوثق ما تكون بنفسِك أخوفَ ما تكون من خداعِها»

 

شنبه، 16 آبان ماه ، 1388

  پیام های شما


  اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی





کلیه حقوق این سایت و مطالب ثبت شده محفوظ و متعلق به دکتر سید محمد ناصر تقوی است.
کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است. بازطراحی © 2024
طراحی سایت شخصی، راهکارنوین.