نماز جمعه اقامه شده در مرکز اسلامی هامبورگ

«بسمه تعالي شأنه»
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيّدنا محمد و آله الطيبين الطاهرين و علي صحبه المنتجبين. پس از حمد و ثناي خداوند بزرگ و درود و سلام به پيامبران الهي خصوصاً آخرين آنها حضرت محمد (ص) و درود و سلام به خاندان بزرگوار او كه مروجان و مبلغان شريعت اويند.
عباد الله اوصيكم بتقوي الله و اتباع امره و نهيه – خودم و شما را به تقواي الهي توصيه مي كنم.


در جلسهء گذشته اي كه خدمت شما عزيزان بودم به موضوع «دشمن شناسي» در سلوك اخلاقي پرداختيم و نخستين دشمن طريقِ سلوك را كه «نفس» بود و خواهشها و اميال برآمدهء از آن سرچشمهء انحرافات مي شد را از نظر گذرانديم. نفسي كه در روايات از آن به «أعدا عَدُوّ» ياد شده است.
«أعدا عدوّك، نفسك الّتي في جَنْبَيْك»
دشمن ترين دشمنانت نفس توست كه ميان دو پهلوي تو قرار دارد. (نهج الفصاحة/ ص66)
تكملهء بحث گذشته را با سخناني از پيامبر اكرم (ص) در مورد نفس ادامه مي دهم. قبلاً توصيه هايي از حضرت علي (ع) در مورد نفس و تحقير آن را از نظر گذرانديم. اما پيامبر اكرم (ص) هم در وصايا و جملات خود در مورد نفس مطالب گهر باري را بيان فرموده اند كه نمونه اي از اين جملات را مرور مي كنيم. چرا كه چنانكه خود حضرت رسول (ص) مي فرمايند:
«أنا و عليٌ أبَوا هذه الأُمة»
(من و علي پدران اين امت هستيم)
پس چه خوب و شايسته است كه ما فرزندان از اندرزهاي اين پدران بزرگ و نمونه هاي عظيم شفقت و دلسوزي و مهرورزي درس بياموزيم.
پيامبر اكرم (ص) در وصيت هاي خود به ابوذر يكي از ملاكهاي زيركي، هوشمندي و توانايي انسان را در چگونگي برخورد او با نفسش مي داند و مي فرمايد:
«انسان زيرك و خردمند كسي است كه نفسش را خوار و ذليل كرده و براي پس از مرگش كار و فعاليت مي كند و درمانده و بيچاره و عاجز كسي است كه از نفس خود و هواهاي نفساني اش پيروي مي كند.»
«يا اباذر! الكيّس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و العاجز من اتّبع نفسه و هواها»
و نيز در همين وصيت است كه مي فرمايد:
هر گاه خداوند براي بنده اي خير و سعادت بخواهد وي را آگاه و بصير به عيوب و اشكالات نفسش مي كند. جالب اينست كه در اين حديث اين سعادتمندي و خوبي و خير كه به واسطهء وقوف و آگاهي بر عيوب نفس است در كنار تفقّه (فهم دقيق) در دين و زهد و پارسايي در دنيا قرار مي گيرد:
«يا اباذر! إذا أراد الله عزوجلّ بعبدٍ خيراً فقَّهَهُ في الدين و زَهَّدهُ في الدّنيا و بَصّرهُ بعيوب نفسه»
و نيز هم ايشان مي فرمايد بهترين شما كسي است كه خداوند او را كمك كرده و مورد عنايت قرار داده و بر نفس خويش تسلّط يافته است:
«خيرُكم مَن أعانَهُ اللهُ علي نفسِه فَمَلَّكَها» (نهج البلاغه/ ص319)
نفس دشمن خطرناك دروني است. اما دشمنان سلوك به نفس خلاصه نمي شوند. اگر چه مهمترين آنها نفس است. علاوهء بر نفس، دشمن بيروني هم وجود دارد كه آن «شيطان» است.
ب) شيطان
شيطان دشمن بيروني انسان است. اما اين بيروني بودن به معني آشكار بودن او نيست. بلكه شيطان در نهايت خفا و نهان و در غايت زيركي به دشمني ورزي و فريب انسان مبادرت مي كند.
مهمترين و حساس ترين موضعگيري انسان نسبت به شيطان همان است كه قرآن كريم مي فرمايد و پيامبر اكرم (ص) اين مهم را در وصاياي خويش به ابن مسعود تأكيد مي فرمايد و آن چيزي نيست جز اينكه شيطان را دشمن بدانيم. بزرگترين مشكل ما اينست كه دشمنان خود را نشناسيم و بدتر آنكه دوست خود را دشمن و دشمن خود را دوست بدانيم. پيامبر اكرم (ص) به ابن مسعود وصيت مي كنند كه:
«يا بن مسعود! اتخذ الشيطان عَدُوّاً، فإن الله تعالي يقول: «إنّ الشيطان لكم عَدُوّ فَاتخذوه عَدُوّا» (فاطر/ 6) (اي ابن مسعود! شيطان را دشمن خود بدان چرا كه خداوند تعالي مي فرمايد: همانا شيطان براي شما دشمني سرسخت است، پس او را دشمن بداريد.»
باعث تأسف است كه برخي از ما حتي نسبت به اصل وجود شيطان و قدرت دشمني او ترديد داريم. يا به گونه اي با اين مسأله برخورد مي كنيم كه اين وجود شيطان را به هيچ مي پنداريم و برايش حساب قابل توجهي در محاسباتمان باز نمي كنيم. برخي به خاطر همين بي توجهي و نشناختن عداوت و بدخواهي شيطان، به دنبال او به راه مي افتند و به ناگاه به جاي آنكه خداوند را پرستش و عبادت كنند در يك انحراف بزرگ بندهء شيطان مي شوند. به همين دليل است كه خداوند در جهان ديگر و در روز قيامت خطاب به مجرمين و گنهكاران با اشاره به پيمان و عهدي كه با بني آدم در عبوديت پروردگار جهان بسته است مي فرمايد:
«ألم أعهد إليكم يا بني آدم أن لا تعبدوالشيطان، إنّهُ لكم عدوٌّ مبين» (يس/ 60)
اي فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد زيرا كه او دشمني آشكار براي شماست؟
چرا خداوند چنين مؤاخذه اي مي كند؟ چون اتمام حجت فرموده. نه تنها هشدار داده كه شيطان دشمن ماست و او را بايد دشمن بداريم كه فرموده او براي اين دشمني حزب و سپاهش را به راه انداخته تا ما را بفريبند و سرانجام ما را از اصحاب آتش و دوزخ كنند:
«إنّما يدعوا حِزبَهُ لِيَكونوا مِن اصحاب السّعير» (فاطر/ 6)
از اين نمونه هشدارها را مكّرر در قرآن كريم مي بينيم كه خداوند ما را از فتنه ها و فريب هاي شيطان برحذر مي دارد. مي فرمايد:
اي فرزندان آدم! مبادا شيطان شما را فريب دهد همانگونه كه پدر و مادر شما را فريب داد و باعث بيرون شدن آنها از بهشت شد:
«يا بني آدم لايفتِنَنّكُم الشّيطان كَما أخرَج أبَوَيكُم مِنَ الجَّنة» (اعراف/ 27)
و حتي خداوند متعال از سرِ دلسوزي و رحمت– كه او ارحم الرّاحمين است – به زبان گوياتري اين دشمنِ غدّار قسم خورده كه به عزت خداوند قسم خورده است كه قطعاً همهء انسانها – مگر مخلصين را- خواهد فريفت (قالَ فبعزّتك لأُغوينّهم أجمعين إلاّ عبادك منهم المُخلَصين [ص/ 83 و 82]) را توصيف مي كند كه بدانيد «شيطان و ياران و اقوام او شما را مي بينند در حاليكه شما آنها را نمي بينيد»:
«إنَّهُ يَريكم هُوَ وَ قبيلُهُ مِن حيثُ لا تَرَونهم» (اعراف/ 27)
و نيز هشدار مي دهد كه اي مردم! به هوش باشيد كه مبادا شيطان شما را از راه حق بازگرداند و مسير حركت درست شما را منحرف كند؛ چرا كه او براي شما دشمني آشكار است:
«و لا يَصُدَّنَّكُمُ الشيطانُ، إنّه لَكُم عَدُوٌّ مبين» (زخرف/ 62)
براي آشنايي بهتر با عملكردهاي مختلف شيطان، لازم است در اين موضوع و مبحث دشمن شناسي سلوك، به طور جداگانه با مهم ترين روشهاي دشمني شيطان و شيوه هاي فريفتن و عداوت او با انسان آشنا شويم.
شيوه هاي شيطاني:
با استفاده از آيات و روايات معصومين (ع) اصلي ترين شگردهاي شيطان را در مبارزه و دشمني با انسان مي توان چنين ذكر كرد:
1- تحريك نفس:
گفتيم كه نفس دشمن دروني انسان است و شيطان دشمن بيروني. يكي از مهمترين شگردهاي شيطان اين است كه با تحريك نفس آن دشمن دروني را بر مي انگيزد تا با كمترين زحمت بيشترين نتيجه را برداشت كنند. علماي اخلاق نفس را به سگ درنده اي تشبيه مي كنند كه در وجود انسان خفته است. «شيطان» از بزرگترين ابزارهايش، پيدا كردن و عصباني كردن اين سگِ نفس است. اگر اين سگ بر انسان غلبه كرد و انسان مقهور نفس خود شد؛ آنگاه است كه شيطان هم به جانِ اين انسانِ ضعيف افتاده و همراه با نفس، عنان او را بدست مي گيرد. شناختنِ اين شروعِ حركت شيطان و نقطهء نفوذي او براي به زمين زدن انسان بسيار مهم است. اين نفس همانطور كه يك موقعيت استراتژيك را براي پيروزي شيطان بر انسان بوجود مي آورد، به همين ترتيب يك موقعيت استراتژيك براي عدم نفوذ شيطان و مقاومت انسان در برابر او نيز هست. چرا كه اگر انسان هوشيار باشد همين نقطهء ضعف را مي تواند تبديل به نقطهء قوت كند. به جهت همين ارتباط مستقيم بين شيطان و تحريك نفس اماره است كه حضرت امير (ع) در بياني حكيمانه مي فرمايند:
«مَن خالَفَ نَفسَهُ فقد غَلَبَ الشيطان» كسي كه با نفس خود مخالفت كند، پس به تحقيق او بر شيطان غالب و مسلّط گشته است. يا مي فرمايد:
«مَن إتَّهَمَ نَفْسَهُ فقد غالَبَ الشّيطان» هر كه نفسش را متّهم دارد (و با اين اتهام شديداً مواظب او باشد) به تحقيق بر شيطان مسلّط و پيروز شده است. (غررالحكم)
با اين توضيحات معني اين جملات حكيمانه روشن مي شود. چرا كه شخصي كه بر نفس خود تسلط دارد در واقع گلوگاه ورود شيطان را در اختيار گرفته و نتيجه اش پيروزي بر شيطان و متوقف كردن اوست.
2- وسوسه گري:
گفته شد كه شيطان از مدخل و روزنهء نفس وارد شده و به تحريك نفس مي پردازد. اما اين تحريك چگونه است. يكي از مهم ترين كارهاي شيطان وسوسه است. وسوسه نوعي ايجاد انگيزش در درون انسان است براي اينكه او را به سمت كاري وادارد و يا از انجام كاري باز دارد. وسوسه از كارهاي شيطان و انسانهايي كه آموزش ديدهء توسط شيطان بوده و خود تبديل به شيطان شده اند مي باشد. بلكه مي توان گفت اگر خواستيم ببينيم كسي در شاگردي شيطان به موفقيت رسيده بايد ببينيم درس «وسوسهء» او را به خوبي انجام مي دهد يا خير!!
در سورهء ناس مي خوانيم، از شرّ كساني كه وسوسهء در قلوب مي كنند- چه از جنس جن (يعني شياطين) و چه از جنس انسان (يعني آنها كه «كلبِ مُعَلَّم» يا سگ دست آموز شيطان شده اند) به خداوند پناه مي بريم: … «الذي يوسوس في صدور النّاس، من الجنّة و النّاس»
اولين وسوسهء مُهلك و زيانبار را شيطان در مورد حضرت آدم انجام داد. جايي كه آنها را وسوسه كرد كه: آيا مي خواهيد شما را به درختي راهنمايي كنم كه آن «درختِ جاودانگي» است و «قدرت لايزال» به ارمغان مي آورد؟ «فَوَسوَسَ اِليه الشّيطانُ قال يا آدمُ هَل اَدُلُّكَ علي شجرةِ الخُلد و مُلْكٍ لا يَببلي؟» (طه/ 130)
و اين وسوسه، تحريكي نبود مگر براي فريب و اغواي آدم در سرپيچي از فرمان الهي. در برخي از آيات، اين وسوسه گري با واژهء «نزغ» آمده كه معنايي دقيق دارد. چنانكه اهل لغت و مفسرين قرآن گفته اند «نزغ» وارد شدن در امري براي خراب كردن و به فساد كشاندن آن مسئله است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
«هر گاه كه شيطان هاي جنّي و انسي خواستند در تو وسوسه اي تخريب گر و انحراف ساز پديد آورند، پس آنگاه تو به خداوند پناه آور كه او به حقيقت بسيار شنونده و بسيار دانا است»:
«و إمّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشيطانِ نَزْغٌ فاستَعِذ بالله، اِنَّهُ سَميعٌ عليم» (اعراف/ 200)
درست همانند سورهء ناس كه مي فرمود :
من از شرّ وسوسه هاي شياطين جن و انس به خدا پناه مي برم.
باقيِ اين سخن را به جلسهء آينده و نوبت بعدي موكول مي كنم.
خدا يا ما را از شر شيطان رانده شده و از شر نفس برهان!
از شرّ نفس سيري ناپذير:
اللهمّ إنّا نعوذبك من نفس لا تشبَعْ
و از شّر وسوسه هاي شيطان رانده شده و نيرنگ هايش ما را نجات ده:
و نعوذبك مِنْ نَزَعاتِ الشيطان الرجيم و كيدِه و مكائِدِه

 

شنبه، 16 آبان ماه ، 1388

  پیام های شما


  اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی





کلیه حقوق این سایت و مطالب ثبت شده محفوظ و متعلق به دکتر سید محمد ناصر تقوی است.
کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است. بازطراحی © 2024
طراحی سایت شخصی، راهکارنوین.