نماز جمعه اقامه شده در مرکز اسلامی هامبورگ

«بسم الله الرحمن الرحيم » الحمدلله رب العالمين و الحمدُ لله الذي لا يبلغُ مِدحَتَهُ القائلون و لا يُحصي نَعمائَهُ العادِّون و لا يُؤَدي حَقَّهُ المجتهدون ، الذي لا يُدركُه بُعْدُ الهِمَم و لا ينالُه غوصُ الفِطَن ... [ قسمتي از تحميديهء خطبهء اول نهج البلاغه ] و الصلاة و السلام علي أشرف مخلوقاته نبيّ الّرحمة محمّد صلي الله عليه و آله الطاهرين و علي صحبه المنتجبين . عبادالله ! اوصيكم ونفسي بتقوي الله و أتباع امره و نهيه . خودم و شما را به پرهيزكاري و تقواي الهي توصيه مي كنم . تقوي و راهيافتگي : يكي از مهم ترين آثار تقوي بنا به آنچه كه در كلام خداوند و در قرآن كريم آمده است اينست كه خداوند به انسان متّقي نورانيت عطا مي كند و با اين نورانيت در ظلمت غفلت ها و تاريكي حيات مادي و از بين راه هاي متعدد پيش روي انسان ، بهترين راه را انسان پرهيزگار مي تواند انتخاب كند و در آن قدم بگذارد . و اين يعني پاسخ به بزرگترين مسأله و مشكل آدمي در طول زندگيش . چرا كه چگونه زيستن و چگونه با ديگران مراوده داشتن به نحوي كه انسان را به سعادت و خوشبختي دائمي برساند ، بزرگترين دغدغهء همهء انسانهاست . حتي آنانكه به دنبال ثروت و قدرت و شهوات مي روند گمان دارند كه بهترين انتخاب را براي خوشبختي ، سعادت و آرامش دائمي پيدا كرده اند . خداوند در قرآن كريم در سورهء حديد آيهء 28 مي فرمايد : “ يا ايها الذين آمنوا اتّقوا الله و آمنوا برسوله يُؤتِكُم كِفْلَيْنِ مِنْ رحمته و يجعَل لَكُم نوراً تَمشون بِه وَ يغْفِر لَكُم و الله غفورٌ رحيم ” يعني ( اي كساني كه ايمان آورده ايد پرهيزكار باشيد و به پيامبرش حضرت محمد ( ص ) ايمان قلبي بياوريد تا خداوند دو سهم و بهره از رحمتش به شما ارزاني دارد و نوري از پرتو اين تقوي و ايمان به رسولش به شما عطا كند كه بوسيلهء آن راه درست را بپيماييد و او از گناه شما نيز در مي گذرد كه خداوند بسيار آمرزنده و مهربانست . ) اميدواريم كه همهء ما از كساني باشيم كه با ايمان قلبي و تقواي الهي در راه سعادت گام برداريم . از ادامهء بحث دروغ و كذب 2 نكتهء ديگر باقي مانده است كه به صورت مختصر حضور شما تقديم مي داريم : مواردي كه مي توان دروغ گفت ( استثنائات ) : اگر اين پرسش مطرح شود كه آيا دروغ ، كه گفتيم عمل بسيار زشت و مخالف حقيقت هستي است ، هميشه و همه جا مذموم بوده و اخلاقاً در هر شرايطي نمي بايست دروغ گفت ؟ ، پاسخ منفي است . چرا كه در برخي مواقع دروغ گفتن جايز است و مانعي براي دروغگويي نيست و بلكه در بعضي مواقع دروغ گفتن واجب است . اين موارد استثناء مواردي هستند كه ضرورت و مصلحت بسيار مهمي پيش مي آيد . با توجه به آنچه كه از متون اصيل اسلامي و روايات برداشت مي كنيم اين موارد از اين قرارند : 1ـ دروغ گفتن براي برقراري اصلاح و دوستي بين دو يا چند نفري كه با هم روابط تيره و سردي دارند ( اصلاح ذات البين ) 2ـ دروغ گفتن در مقام ضرورت و ناچاري و در جايي كه انسان تحت فشار شديد قرار مي گيرد (‌مثل تقيّه ) 3ـ دروغ گفتن براي نجات جان انسان ( خود انسان يا هر فرد ديگر ) 4ـ دروغ گفتن براي دفع هر گونه شّر از جانب افراد شرور و ظالم ( مثل دروغ و نيرنگ به هنگام جنگ با دشمن ، دروغ گفتن براي حفظ ناموس و دفع خطر و …. ) 5ـ دروغ گفتن براي ايجاد و آرامش در محيط خانواده و براي حفظ كيان خانواده چنانكه مي بينيد همهء موارد فوق براي ضرورت ها و مصلحت هاي مهم شخصي مثل حفظ جان و حفظ دين و يا ضرورت ها و مصلحت هاي مهم اجتماعي و عرفي مثل اصلاح بين مردم يا حفظ خانواده مي باشد . بنابر اين در مواردي كه براي جلب منافع شخصي غير مهم و اندك است ، هرگز نمي توان و نبايد دروغ گفت و به دروغ متوسل شد . اگر چه ممكن است براي يك فرد بدست آوردن پول يا قدرت مهم باشد و بگويد چون اين مسأله براي من مهم است پس ضرورت دارد و مصلحتش هم مهم است . ! اينجا مي گوييم خير . اين استثنائات را براي ما مشخص كرده اند و فقط در اين موارد خاص مجاز به دروغ هستيم و هرگز اجازه نداريم كه از اين موارد تعّدي و تجاوز كنيم . نكتهء ديگر اينست كه دروغ چون در مقام ضرورت استثناء مي شود ، همواره بايد به اين استثناء بودنش توجه داشته باشيم و همين استثنائات راه را براي نفس و شيطان باز نكنند كه انسان قدم در راه دروغ بگذارد . مثل موارد اضطرار و پيش آمدن خطر جاني كه مثلاً كسي در صحرايي گرفتار مي شود و براي حفظ جانش ،گوشت مردار هم كه در حالت عادي بر او حرام است ، در آن شرايط براي نجات زندگيش بر او حلال مي شود و او آنرا مي خورد . ولي اين مردارخواري ديگر نبايد و نمي تواند عادت او براي هميشه و در هر شرايطي باشد . بنابر اين كسي كه مثلاً براي ايجاد آرامش در خانه و خانواده اش وعدهء غير جدّي و خلافي به فرزندان يا همسرش مي دهد ، اين فقط براي شرايط خاصي است كه راه ديگري براي تأمين اين آرامش و ايجاد رضايت نيست . ولي اگر همين فرد هميشه و همواره به خانواده و زن و فرزند خود و عدهء دروغين بدهد همهء آثار بد دروغگويي كه قبلاً گفتيم گريبانگيرش خواهد شد و از او سلب اعتماد مي شود مضافاً براينكه موجبات غضب خداوند را فراهم مي كند . در خصوص استثنائات دروغ روايات زيادي داريم كه تنها به برخي از آنها اشاره مي كنيم : يا همان حضرت مي فرمايد : “ لم يَكذِب مَنْ نَمي بينَ اثْنَينِ لِيُصْلِحَ ( نهج الفصاحة ، ح 2281 ) هركس به دروغ ميان دو فرد سخني ردّ و بدل كند كه آنان را اصلاح دهد دروغ نگفته است. و مشابه اين روايت در پرسش معاوية بن عمار از امام صادق ( ع ) است كه آن حضرت مي فرمايد : “ المُصلِحُ لَيْسَ بِكَذّاب ” ( وسائل الشيعة ، ج8 ، ص 578 ) كسي كه در مسألهء اصلاح بين مردم دروغ مي گويد آن فرد دروغگو نيست . از برخي روايات بدست مي آيد كه در اين موارد استثناء ، به جهت ضرورتشان توصيهء به دروغ در اين موارد خاص شده است . چنانكه حضرت رسول اكرم ( ص ) در وصاياي خويش به اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب ( ع ) مي فرمايد : “ يا علي ! ثلاثٌ يَحْسُنُ فيهِنَّ الكِذب : المكيدةُ فيِ الحرب وَعِدَتُك زَوجَتَك و الإصلاحُ بينَ النّاس ” يا علي ! سه چيز است كه دروغ گفتن در اين موارد نيكوست : خدعه و نيرنگ در جنگ ، وعدهء به همسر ( در موارد خاص و اضطراري ) و اصلاح بين مردم . ( بحار الانوار ، ج 74 / ص 51 ) مسأله و ملاك مهم در اين موارد استثناء حفظ جان ، وجود آرامش و صلح و دوستي و محبت در بين مردم و در ميان خانواده است . و چه بسا سخن راستي كه در برخي مواقع آتش اختلاف و دشمني بيفروزد و دروغ مصلحت آميزي كه آتش فتنه اي را فرو بنشاند و اين نكته اي است كه بنا به فرمايش خاتم اُلرّسل ( ص ) خداوند چنين دروغ مصلحت آفريني را دوست مي دارد و از چنان راست فساد برانگيز و دشمني افروز بيزار است : إنّ الله عزّوجلّ أحَبَّ‌ الكِذْب فيِ الًصلاح و أبغَضَ الصِّدقَ في الفساد ” ( نهج الفصاحة ، ح 782 ) و البته اين يك مسأله اي است كه خداوند در وجدان و عقل همهء انسانها ، فارغ از مذاهب و اديان قرار داده است . هرچند اين مسايل وجداني و عقلاني را توسط كلمات پيامبران و برگزيدگان خود براي ما واضح تر و روشن تر بيان مي كنند . هر وجدان و عقل سليمي مي پذيرد كه اگر چه دروغ بد ، و راست خوب است ( كه اين هم با وجدان و عقل و ادراك سالم قابل فهم است ) ولي حرف راستي كه فتنه و آشوب و دشمني و تفرقه بپا كند ، مطلوب هيچ وجدان سالمي نيست و ار آنسو حرف دروغي كه مصلحت هايي چون صميميت ، دوستي و آشتي و حفظ جاني را در پي داشته باشد پسنديده است . به همين خاطر است كه ما در همهء زبانها ، مشابه اين تعبيرِ دروغ مصلحت آميز را داريم . مثل « دروغ سفيد » ( white lie a ) در زبان انگليسي يا « دروغ پرهيز كارانه »يا مؤمنانه (eine fromme Lüge )در زبان آلماني . سخن دو پهلو ( توريه ) در استثنائات دروغ گفتيم كه فقط در موارد و موضوعات خاص و ضروري كه تعريف شد مي توان و در برخي موارد بايد دروغ گفت و در ساير موارد غير استثناء همواره بايد راست گفتار بود . اما يك راه حلّ ديگر اخلاقي براي اينكه حتّي الإمكان حتي به استثنائات دروغ هم قدم نگذاريم براي ما روشن كرده اند كه قبل از مرحلهء وارد شدن به استثنائات و گفتن دروغ است . اين به جهت زشتي بسيار عمل دروغ است كه تا جايي كه امكان دارد بايد از آن پرهيز كرد . آن راه « توريه » است . يعني سخن دو پهلو گفتن به صورتي كه گوينده مطلبي را در نظر دارد و بيان مي كند ولي شنونده از آن چيز ديگري مي فهمد . بنابر اين در مرحلهء اول اگر امكان توريه وجود داشت انسان بايد توريه كند و اگر امكان آن نبود و مسأله ، ضرورتي حياتي داشت دروغ مصلحت آميز بگويد كه از استثنائات دروغ بود . به عنوان مثال شخصي از انسان مي پرسد كه آيا فلاني در مورد من پيش شما بدي كرد ؟ شما در پاسخ مي گوييد استغفرالله ! ( در ذهن خود به معناي اين كلمه توجه داريد كه به خدا پناه مي برم ، ولي طرف مقابل متوجه مي شود كه خير آن فرد بدي نكرده ) و به اين ترتيب تخم بدي و دشمني در دلش نسبت به دوستش كاشته نمي شود . اين به اين معني است كه در همان قدم اول و پرسش اول به دروغ رو نياورده ايد و در همين حدّ يك پرسش كوچك كه خيلي هم جدّي نشده و نياز به دروغ نيست شما توريه كرده ايد . يا نمونه اي ديگر را در تاريخ داريم كه پادشاه ظالم و ستمگري انسان مؤمني را بازخواست مي كرد ( حجّاج و سعيد بن جبير ) و دنبال بهانه اي بود تا او را به قتل برساند . از آن مؤمن پرسيد تو مرا چگونه انساني و چگونه پادشاهي مي داني ؟ او گفت : “ انت عادل ” مي دانيم عادل در عربي دو معناي مختلف دارد يكي به معني عدالت ورزي و عدالت پيشگي است و ديگري به معناي مُشرك و گمراه كه برايي خداوند شريك قائل شده و از راه حقيقت عدول كرده است . سعيد بن جبير ، توريه كرد و مقصودش عادل به معناي گمراه از حقيقت و منحرف بود ولي حجّاج ، معناي عدالت را مي فهميد .اين در حالي است كه همان اول مي توانست براي نجات جانش بگويد مثلاً “ انتَ صالح ” و دروغ بگويد ولي در گام اول توريه كرد و اتفاقاً رهيد . بنابراين به جز موارد استثناء نمي بايد به دروغ نزديك شد كه دروغ مايهء هلاكت و بدبختي است و چنانكه رسول گرامي اسلام مي فرمايد اگر چه در امور خود در ظاهر فكر مي كنيد كه راست گفتن در امور جزيي و شخصي تان به ضررتان است و دروغ در آن نجات است باز هم راست گوييد و از دروغ بپرهيزيد كه دروغ مايهء هلاكت است و راستگويي و راستي مايهء نجات . “ تَحَرَّوْا الصِّدقَ وَ إن رأيتُم أنَّ فيه الهَلَكة فإنَّ فيه النّجاة و اجتِنبوا الكِذبَ وَ إن رأيتُم أنَّ فيه النّجاة فإنَّ‌فيه الهَلَكة ” ( نهج الفصاحه ، ح 1127 ) چه بسيار مواقعي كه انسان در جايگاهي قرار مي گيرد كه جانش هم در خطر است ولي حقيقت پوشي جايز نيست و در تعارض حقيقت گويي با جان انسان نه تنها نبايد تقيه كند كه جان فداي حقيقت نمايد . پس دروغ به عنوان يك فعل اخلاقيِ قبيح همواره مذموم است مگر در مواردي كاملاً استثنايي . دروغ از اين جهت كه برانگيزاننده و سوق دهندهء انسان به سوي بديهاي ديگر است هم ، مطرود است چنانكه پيامبر اكرم مي فرمايند : از دروغ بپرهيزيد كه همراه دروغ فجور و بد كاريهاي بسياري است : “ ايّاكُم و الكِذب فإنّهُ مع الفجور ” ( نهج الفصاحة ، ح 1976 ) يا در جملهء مشابهي ديگر مي فرمايند : “ فإنَّ الكِذبَ يَهدي إلي الفجور و إن الفجورَ يهدي الي النّار ” دروغ شما را به سوي بدكاريها و زشتيها هدايت مي كند و بدكاريها شما را به سوي آتش مي راند ( همان منبع ، ح 1977 ) و اينچنين است كه دروغ پنجره اي براي ورود به گناهان ديگر مي شود . اميدواريم خداوند همهء ما را از راست گويان و راست پويان قرار دهد . در پايان عرايضم لازم است تأسف خود را نسبت به وقايع تروريستي اخير كه در عراق اتفاق افتاده اعلام كنيم . وقايعي كه اخبار آن دل هر انسانِ با وجدان و آزاده اي را به درد مي آورد . كساني كه در پيش آمدن و وقوع اين حوادث دخيل هستند ، چه مستقيم و چه غير مستقيم شرايط را براي استمرار اين آشوبها آماده مي كنند هم در پيشگاه خداوند و هم در پيشگاه تاريخ مسؤول هستند . خون بي گناهان و زنان و كودكان را ريختن هنر و قدرت نيست . هنرمندي و قدرتمندي در اينست كه صلح و آرامش بيشتري را به انسانها هديه كنيم . و السلام عليكم و رحمت الله و بركاته

 

شنبه، 16 آبان ماه ، 1388

  پیام های شما


  اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی





کلیه حقوق این سایت و مطالب ثبت شده محفوظ و متعلق به دکتر سید محمد ناصر تقوی است.
کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است. بازطراحی © 2024
طراحی سایت شخصی، راهکارنوین.